به گزارش مرکز خبر حوزه در نوشتار این مرجع تقلید آمده است:
چرا اين مرد بزرگ هنوز هم محبوب دلهاست؟
«يك قدم براي رسيدن به اين مقام برنداشتم»
سيزده شوال، سالروز رحلت مرحوم استاد اعظم حضرت آيت الله العظمي بروجردي اعلي الله مقامه زعيم بزرگ شيعه است كه در عصر خود، نمونهي ممتاز و آسماني، از رجال ايمان و خداپرستي و خداخواهي و وجودش سرشار از عقيده و توحيد بود ميباشد.
اين فقيه عالي مقام، در اخلاق كريمه و بزرگي و بزرگواري، به حق، يادگاري از جدّ بزرگوارش سبط اكبر عليهالسلام بود.
جهات عظمت شخصيت، در وجود ايشان جمع شده بود؛ بزرگترين آنها بيم از خدا و حساب روز جزا بود؛ با تمام وجود، خدا را باور و به قيامت اعتقاد داشت. دنياطلبي و رياستخواهي در او ديده نميشد.
او خود ميفرمود و در صداقت و راستگويي او شكي نبود: من يك قدم براي اين مقام، يعني مرجعيت و رياست برنداشتم.
صفاتي كه اميرالمؤمنين عليهالسلام براي همام از متقين برشمرد در او لمس ميشد:
«فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ»
در صرف بيت المال دقّت فراواني داشت و ميشود گفت: حتي ديناري به كسي براي غير خدا نپرداخته بود.
شخصاً و براي حوائج شخصي خود، مثل لباس و بلكه غذا از سهم مبارك و بيت المال استفاده نميكرد. خانه و اندرون بيت او ساده و بيپيرايه و به فرشهاي كهنه كه شايد از گذشته به او ارث رسيده بود مفروش بود. به بزرگان گذشته و معاصر احترام ميكرد. در اظهار حق و ابطال باطل، مسامحه و مجامله نمينمود و رعايت امور و حقوقي كه رعايت آنها از مستحبات و مكارم اخلاق و آداب بود كمال اهتمام را داشت.
هر كس قدمي در راه خدا برداشته بود و مصدر خدمتي به دين و مذهب شده بود، نزد او احترام خاص داشت.
ياد دارم زماني به پدر بزرگوارم فرمود: من يك شب هم شما را فراموش نميكنم.
در امر ترويج دين و دفاع از حدود و ثغور اسلام و مذهب، آنچه را در توان داشت انجام ميداد. غم و غصهاي اگر برايش بود، همان فكر و انديشهي مسائل اسلامي بود.
در موقعيت علمي چنان بود كه هر دانشمند و عالم و استادي به محضر او ميرسيد، شيفتهي او ميشد. در مسائل علمي و اطلاع از آراء علماء مذاهب و فرق اسلامي، متبحرتر از خود آنها بود.
مثل اينكه «كتاب خلاف» شيخ، صفحه به صفحهاش پيش رويش حاضر باشد، سخن ميگفت و بر علم رجال و اسناد حديث تسلط و آگاهي خارق العاده داشت
دانشمند معروف شيخ باقوري وزير اوقاف مصر، در اثر يك ملاقات، چنان مجذوب او شد كه همهي تذكرات ايشان را به سمع اجابت شنيد و در ضمن نامهاي كه از آنجا به عرض ايشان رساند، وعده انجام همه را داد و عبارتش نسبت به آن وعدهها اين بود كه «لايزال يخلد في كياني».
مرحوم علامه شيخ محمد تقي قمي ميگفت: آنگاه كه نامه حضرت آقا را به شيخ محمد سليم تسليم كردم، برخاست و ايستاد و نامه را گرفت و بوسيد و نيز شيخ محمد شلتوت، صاحب آن فتواي تاريخي هم برميخاست و به احترام ميايستاد و نامه را دريافت ميكرد.
بيشك در عصر ايشان، در بين همه علماي فِرَق، كسي اعلم از ايشان در فقه فِرَق نبود. آن بزرگوار در حفظ حدود مكتب اهل بيت عليهمالسلام در برابر همين اشخاص كه به او كمال احترام را اظهار ميكردند از حقي و موضعي تنازل نميكرد؛ چنانكه وقتي شيخ شلتوت در تفسيري كه مينوشت در تفسير آيهي «وأن تستقسموا بالأزلام» سخن نابجايي گفته بود، در مقام ردّ بر او، به اينجانب امر فرمود تا جواب كافي و شافي طي رساله «حول الاستقسام بالازلام» نگاشتم و براي او ارسال كردند.
از سوي ديگر مثل جورج جرداق دانشمند مسيحي، نويسنده كتاب «الامام علي صوت العدالة الانسانية»، كتابش را طي نامهاي بسيار بليغ و پرمحتوا به ايشان اهدا نمود.
13شوال، سالروز رحلت چنين شخصي است كه عظمتهاي وجودياش همه افتخارآفرين بود و اسوهاي ستودني براي علما و شيعيان.
در تشرع و تعبد تام و التزام به احكام و عبادت و دعا و محاسبه نفس و توجه به خدا و استغفار و توبه و تعظيم شعائر و سنتها، از جمله سوگواري و مراسم عزاداري حسيني عليه السلام و عاشورا، در همه مَثَل و نمونه بود. بايد اين روز و اين شخصيت و تاريخ حياتش، هميشه زنده نگه داشته شود و براي همه سرمشق باشد.
و اين مقاله را با سخن يكي از بزرگترين علماي مصر كه در ارتحال ايشان نوشته بود به پايان ميرسانم:
اغدق الله علي جدثه الطاهر من سحائب رحمته و حشره في زمرة جده سيد المرسلين .
و السلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حياً.